خلاصه زندگینامه حضرت زینب از تولد تا وفات
حضرت زینب کبرى (س) در روز
پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه به دنیا آمد. بر
اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام (ص) صورت
گرفت. گفته شده است که جبرییل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص)
رسانده است.
معروفترین نام ایشان زینب است که در لغت، به معنای درخت نیکو منظر وخوشبو» آمده و معنای دیگر آن زینت پدر» است.
کنیه گرامی شان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: عالمه غیر معلمه،نائبة اهرا، نائبة الحسین، ملیکة النساء، عقیلة النساء، عدیلة الخامس من اهل الکساء، شریکة الشهداء، سیدة العقایل، سرابیها، سلالة الولایة، سقیقة الحسن، عقیلة خدر الرسالة، ولیدة الفصاحة، رفیعة الولایة، البلیغة، الفصیحة، الکاملة، عابدة آل علی، صدیقة الصغری، موثقة، عقیلة الطالبین، فاضلة، معصومة الصغری، قرینة النوائب، محبوبة المصطفی، قرة عین مرتضی، صابرة محتسب، شریکة الحسین، بطلة کربلا، عظیمة بلواها، عقیلة قریش، باکیه، سلیلة اهرا،عقیلة جلیلة، امرأة عاقله، محدثه، راضیة بالقدر و القضاء وحیدة، شجاعة، زاهدة، عامله و.
حضرت زینب (س) را به سبب سختیهای بسیاری که در زندگی دید (درگذشت جدش پیامبر(ص)، درگذشت و سختیهای مادرش، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع)، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، فاجعه کربلا و شهادت برادرش امام حسین(ع) و دو فرزندش و دیگر بستگان و سایر شهدا، و به اسارت رفتن در کوفه و شام) ام المصائب نیز لقب دادهاند.
سخنان و خطبههای حضرت زینب (س) در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش اوست. وی احادیثی از حضرت علی (ع) و مادرش حضرت زهرا (س) نقل کرده است. محمّد بن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین و دیگران از وی حدیث نقل کردهاند. زینب هنگام حضور امیرالمؤمنین (ع) در کوفه برای ن آنجا تفسیر قرآن ارائه میداد.
سخنوری وی برای شنوندگان یادآور خطبههای پدرش امیرالمؤمنین (ع) بوده است. سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای وی با عبیدالله بن زیاد، بیشباهت به خطبههای امام علی (ع) و خطبه فدکیه مادرش زهرا (س) نیست.
حضرت زینب کبری (س) شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به عابده آل علی» شد.
در روز عاشورا، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت:
بار خدایا! این اندک قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.»
وی بارها جان امام سجّاد (ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج امام سجاد (ع) با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب (س) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: تا زندهام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»
اوج عظمت حضرت زینب (س) در جریان قیام امام حسین (ع) و به خصوص زمان اسارت حضرت بوده است، عـظـمـت ایـن کـار بزرگ آن وقت آشکار شد که نبرد عاشورا به پایان رسید و اهـل بـیـت امام حسین (ع) اسیر شدند و با پایان یافتن جنگ مسلحانه در میدان کربلا، رسالت و مسئولیت زینب کبرى (س) و دیگر اسیران، شروع شد و حرکت فرهنگى آنان علیه سپاه ظلمت، آغاز گردید. اگر قیام ارزنده حسینى همچنان در طول تاریخ براى همیشه تازه و سازنده باقى مانده اسـت، یـکـى از عـوامل آن وجود حضرت زینب و خطبه های غراء آن حضرت است.
هنوز شهادت سیدالشهدا به سال نیامده بود که در مدینه قحطی سختی رخ داد. عبدالله بن جعفر به دلیل اینکه دستش از سرمایه دنیا خالی شده بود به همراه حضرت زینب (س) راهی شام شد و به کار زراعت مشغول گردید.
پس از مدتی حضرت زینب (س) گرفتار تب شد و هر لحظه بیماری او شدت یافت. روزی حضرت زینب (س) به همسر خود عبدالله فرمود: بستر مرا به زیر آفتاب در حیاط قرار بده!» عبدالله میگوید: به این وصیت عمل کرده و او را در حیاط جای دادم که متوجّه شدم چیزی را روی سینه خویش قرار داده و مدام زیر لب حرفی میزند. پس به او نزدیک شدم، دیدم پیراهنی پاره پاره و خونین که یادگاری از برادرش حسین (ع) بود روی سینه نهاده ناله می کند و همینطور بود که بر حریم اهل بیت پیامبر وارد گشت و جان به جان آفرین تسلیم نمود.
درباره این سایت